بررسی تاثیر متقابل روانشناختی رنگها در کاربرد هنری رنگ اهمیت بسزایی دارد و استفاده متناسب از هر رنگ می تواند کاربرد ویژه ای در طراحی داخلی داشته باشد.
شکوه و جلوه هر رنگ در کنار رنگ دیگر، اثر واقعی خود را نشان می دهد و هر رنگ نسبت به رنگ دیگر میزان تیرگی یا روشنی اش بهتر نمایان می شود. تغییر دادن این ترتیب طبیعی ، ناهماهنگی رنگها را به دنبال دارد و استفاده از این ترکیب ناسازگار، می تواند تغییرات زیادی در دکوراسیون داخلی به وجود آورد.
هر رنگ دارای ۳ صفت تغییر پذیر است: فام ، درخشندگی و پرمایگی. فام ، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسله رنگی ( از قرمز تا بنفش) معادل با نور طول موج های مختلف در طیف مریی مشخص می کند. قرمز، زرد و آبی را فام های اولیه می نامند و چون مبنای سایر فام ها هستند، جزو رنگهای اصلی نیز به شمار می آیند.
گروه دوم فام های ثانویه عبارتند از: نارنجی ، سبز و بنفش که از مخلوط مقدار مساوی دو فام اولیه به دست می آید و سومین دسته فام ها نیز از اختلاط فام های اولیه و ثانویه به دست می آیند: زرد و نارنجی (پرتقالی)، نارنجی و قرمز، قرمز و بنفش (ارغوانی)، بنفش و آبی (لاجوردی)، آبی و سبز (فیروزه ای)، سبز و زرد (مغز پسته ای). ۱۲فام نام برده با ترتیبی معین در چرخه رنگ ، قرار می گیرند. در چرخه رنگ ، فام های گروه دوم و سوم که بین یک زوج فام اولیه جای گرفته اند، دارای روابط خویشاوندی هستند و در کنارهم ساده ترین هماهنگی رنگی را پدید می آورند. هنگامی که این رنگها با رنگهای خالص سفید و سیاه ترکیب شوند، رنگها و سایه های مختلفی را ایجاد می کند.
درخشندگی که دومین صفت رنگ است ، درجه نسبی تیرگی و روشنی را مشخص می کند. اغلب نقاشان اصطلاح رنگسایه را نیز در همین معنا به کار می برند و معمولا _درخشندگی رنگهای فام دار را در قیاس با رنگهای بی فام می سنجند. در چرخه رنگ ، زرد بیشترین درخشندگی (معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید) و بنفش کمترین درخشندگی (معادل خاکستری تیره نزدیک به سیاه) را دارد.
پرمایگی (اشباع)، سومین صفت رنگ است و میزان خلوص فام را مشخص می کند (گاه واژه شدت را نیز در این مورد به کار می برند). فام های چرخه رنگ صد در صد خالص اند، ولی در طبیعت بندرت می توان فام خالصی یافت..رنگهای درخشان به تنهایی جذاب هستند، اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرارگیرند، از نظر بصری تاثیر بیشتری خواهند داشت.
باتوجه به این که معماری روز روزانه نزدیک 200 نفر بازدید دارد و بنده فرصت آپدیت کردن را ندارم
دوستانی که میخواهند نویسنده شوند از طریق نظرات اعلام نماید و همچنین بنر سایت یا وبلاگ خود را در همان قسمت نظرات برای ما بفرستد تا ما بنر شما را در معماری روز بگذاریم
ويترويوس پدر معماري در قديمي ترين کتاب معماري موجود ( ده کتاب معماري ) ويژگيهاي معمار را چنين بيان مي کند :
معمار بايد به علوم و معارف گوناگون آراسته باشد، چون با قوه تمييز او است که تمامي آثار ديگر هنرها به محک در مي آيد.
معرفت معمار فرزند علم و عمل است . عمل، ممارست مداوم و منظم در کار استيعني کاردستي با انواع مصالح ، طبق يک نقشه و عمل ، قدرت بيان و نمايشچابک دستي معمار است طبق اصول تناسبات.
پس معماراني که کسب مهارت دستي را مراد خويش قرار داده اند بي علم ، هيچزمان نتوانسته اند منزلتي را بيابند که سزاوار مرارتهايشان باشد، چونآنانکه فقط بر علم و تتبع تکيه کرده اندکه بي گمان به دنبال صورت بوده اندو معني.
معمار کسی که معماری میکند. طراح و سازنده ساختمان ها است.
از معماران مهم و شهره ایرانی میتوان به شیخ بهایی اشاره کرد که وی طراح حمامی بود که تنها با یک شمع گرم میشد که این شمع از طریق تساعد گازهای زیرزمینی روشن نگه داشته میشد .
بنا به تعریف دکتر مهدی حجت، معماری ظرفی است که مظروف آن آدمی است. معماری، طراحی همهٔ چیزهایی است که انسان با آن سر و کار دارد.
برابر فارسی واژهٔ عربی معمار، مهراز است.
در واقع معمار، مانند همه افراد دیگر، تخیلاتی دارد ولی با این تفاوت که میتواند این تخیلات خود را به عرصه ظهور برساند. تفاوت معماران نیز در قدرت تخیل، و همچنین توانایی آنان برای تحقق بخشیدن به آن است.معماری علمی است که با تکیه بر مضامین علمی و حرکت در مسیرخلاقیت هنری سعی در بهبود شرایط زندگی برای آحاد جامعه دارد و در واقع یک معمار،باید در تمامی زمینههای علمی و هنری خبره باشد تا بتواند اثری در خور توجه از خود بجا بگذارد.
از معماران بزرگ جهان میتوان از: لوکوربوزیه - فرانک لوید رایت - فرانگ گری - موشه سفدی - ریچارد میر - میس وندروهه - لویی کان - زاها حدید - رنزو پیانو - تادو آندو و ... نام برد.
از معماران برجسته ایرانی میتوان از : هوشنگ سیحون - سید هادی میرمیران - آرشیتکت رضا یوسفی - آرشیتکت حسین امانت - آرشیتکت کوروش فرزامی - آرشیتکت داراب دیبا - آرشیتکت کامران دیبا - صارمی- منوچهر مزین - محمدرضا سپهرزاد - بهرام شیردل - فریار جواهریان - ایرج کلانتری و ... نام برد.
تهرانی در سال 1954 در تهران متولد شد و در 6سالگی به همراه خانواده اش به آلمان رفت در سال 1984در رشته معماری از دانشگاه “براونشوایک “فارغ التحصیل شد و در مدرسه عالی “آخن ” شروع به تدریس کرد.در سال 1991 همراه با دو تن از معماران خبره آلمانی “جینز بوت” و “کایریشتر” دفتر معماری “BRT “را در هامبورگ تاسیس کردند. که امروزه با 104 کارمند به عنوان معروفترین و بهترین دفتر معماری در اروپا مشغول فعالیت است .یکی از مهمترین عوامل موفقیت تهرانی استفاده او از شیشه در نمای ساختمان است و در اکثر کارهای او از کف تا سقف از شیشه استفاده شده .تهرانی به 3 عامل در ساختمان بسیار معتقد است و آن 3 مورد شامل نور-هوا و چشم انداز اتاق است .
معماری مجموعه ایست کم و بیش پیچیده از سیستم هایی که بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند
بزرگان معماری و هنر چه گفته اند؟
معماری چیزی جز تمنای زمان برای فضایی زنده و جدید نیست. درست است که معماری بر روی حقایق مسلم بنا گردیده است، اما زمینه کار اساسی آن تسلط معانی است. معماری، اراده زمان است که به فضا تبدیل شده است میس و ندروهه
معماری وجود خارجی ندارد و تنها اثر معماری است که وجود دارد. معماری در ذهن موجود است. شخصی که یک کار معماری انجام می دهد، در حقیقت آن را به روح معماری عرضه می کند. روحی که سبک نمی شناسد، تنها منتظر آن است که خود را به معرفی نمایش بگذارد لویی کانت
هنر معماری، بازی با شکوه و ماهرانه فرم و حجم است که زیر " نور" گرد آمده اند. چشمان ما مجبورند این اشکال و حالت ها را آشکار کنند لوکوربوزیه
معماری همچون چهره ای نقاب پوش است که به راحتی نمی توان نقابش را پس زد برنارد چومی
اینکه معماری در لحظه ای از خلاقیت به وجود می آید، یک حقیقت انکار ناپذیر است. هنگامی که ذهن در گیر چگونگی استحکام یک ساختمان و نیز تامین خواسته هایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدف متعالی تر از تامین نیازهای صرفاً کارکردی برانگیخته می شود و آماده می گردد تا توانایی های شاعرانه ای را به معرض نمایش گذارد لوکوربوزیه بقیه در ادامه مطلب............
آرچ دیلی: پیشنهاد شما به ان هایی که می خواهند معماری بخوانند چیست؟
پیتر آیزنمن: اول از همه، اگر کسی می خواهد معماری بخواند، به او می گویم نخواند!، این اولین توصیه است، چرا که فکر می کنم معماری رشته بی مایه ای است، برای خودم خیلی جذاب است، من انچه انجام می دهم را دوست دارم، اما حرفه ای نیست که به خیلی ها پیشنهادش کنم، این اولین توصیه است.
توصیه ی دوم، به جای انکه یک راست به دانشکده معماری بروید، اول از همه بخوانید، زبان، فلسفه، تاریخ و ادبیات و تمام چیزهای دیگری که بر سیاق ان ها تصمیم می گیریم در زندگی چه کنیم، بعد بیایید برای اموزش معماری.
مسئله دیگر این است که انچه در دانشگاه و دانشکده می اموزید، هیچ ربطی به محیط حرفه ای کار ندارد، کار یک چیز دیگر است، در دانشکده باید، جنبه هایی از فلسفه، هنر، تاریخ و فرهنگ را که با شاکله های معماری مرتبط است را اموخت و کار واقعی معماری را باید در دفاتر معماری اموخت.
تو متن زیر تا حد زیادی آنالیز شده این کلمه امید وارم مفیئ باشه براتون.
واژه « معماری » در زبان عربی از ريشه ی « عمر » به معنای عمران و آبادی و آبادانی است و « معمار » ، بسيار آباد کننده . در زبان فارسی برابرهايی گوناگونی برای آن آمده است مانند : « والادگر » ، « راز » ، « رازيگر » ، « زاويل » ، « دزار » ، « بانی کار » و « مهراز » . مهراز ، واژه ای است مه از « مه » + « راز » درست شده و برابر مهتر و بزرگ بنايان است که از دو بخش « مه » ، يعنی بزرگ و « راز » يعنی سازنده درست شده است . اين واژه برابر مهندس معمار به تعبير امروزی است . در زبان لاتين نيز واژه [architect] از دو بخش archi به معنای سر ، سرپرست و رئيس و tecton به معنای سازنده درست شده که کاملا همتراز با واژه مهراز می باشد .
بايد توجه داشت که امروزه واژه « معماری » در دو معنای وابسته بکار می رود :
۱) يکی معماری به عنوان فرايند ساماندهی فضا که اسم معنا شمرده شده است و به يک فعاليت آفرينشگر ( خلاقانه ) آدمی توجه دارد و بر پايه ی علمی-تجربی ، هنر و فناوری ساخت پديد می آيد . اين برداشت بيشتر از سوی معماران صورت ميگيرد .
۲) دوم معماری به عنوان دستاورد ساماندهی فضا يا اثر معماری که اسم ذات شمرده شده است و به ساختمان هايی اشاره دارد که پيش از ساخت آنها اين فرآيند پيموده شده است . اين برداشت بيشتر از سوی باستان شناسان و مورخين معماری بکار می رود .
در يک نعريف کلی از معماری ویلیام موریس([William Morris]) چنين می نويسد :
معماری ؛ شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را در بر می گیرد و تا زمانی که جزئی از دنیای متمدن بشمار می آییم ، نمی توانیم خود را از حیطه ی آن خارج سازیم ، زیرا که معماری عبارت از مجموعه اصلاحات و تغییراتی است که به اقتضای احتیاجات انسان ، در روی کره ی زمین ایجاد شده است که تنها صحراهای بی آب و علف از آن بی نصیب مانده اند . ما نمی توانیم تمام منافع خود را در زمینه معماری در اختیار گروه کوچکی از مردمان تحصیل کرده بگذاریم و آنها را مامور کنیم که برای ما جستجو کنند ، کشف کنند ، و محیطی را که ما باید در آن زندگی کنیم شکل دهند و بعد از ما آن را ساخته و پرداخته تحویل بگیریم و سپس متحیر شویم که خاصیت و عملکرد آن چیست . بعکس این بر ماست که هر یک ، بنوبه خود ترتیب صحیح بوجود آمدن مناظر سطح کره زمین را سرپرستی و نظارت کنیم و هر یک از ما باید از دستها و مغز خود ، سهم خود را در این وظیفه ادا کند .
مفهوم دقیق واژه معماری ریشه در واژه یونانیarchi-tectureبه معنای ساختن خاص دارد,ساختنی که هدایت شده و همراه با آرخه باشد.آرخه (arkhe)از فعل آرخین(arkhin)به معنای هدایت کردن و اداره کردن است.
معماری معاصر ایران را چگونه دورهبندیمیکنیم؟
اگر ابتدای قرن حاضر یعنی 1300 را بهعنوان شروع و مبنایاین دوره قرار دهیم میتوانیم آن را به این ترتیب تقسیمبندی کنیم: دورهنخست از 1300 تا 1320؛ دوره دوم از 1320 تا 1340 و دوره سوم از 1340 تا ابتدایانقلاب . معماری بعد از انقلاب را نیز می توان به دو دوره تقسیم کرد: ازشروع انقلاب تا جنگ ، و از بعد از جنگ تا امروز. البته این دورهبندی تااندازه زیادی مبتنی بر تقسیمبندی سیاسی و بر این فرض استوار است کهمعماری در ایران چه در خود و چه در ارتباط با شهرسازی تأثیر پذیری شدیدی ازحوزه سیاسی داشته است. بنابراین زمانبندیها و دورهبندیهای این معماریهم تا اندازه زیادی با تقسیمبندیهای سیاسی صورت گرفته است.
اما پیش ازادامه بحث شاید مفید باش که ابتدا رابطه دو مفهوم معماری و شهرسازی را تعریفکنیم. در همهجا این دو مفهوم باید پیوندی کامل و نزدیک با هم داشته باشند. معماری قبل از هر چیز درکی شخصی از معنا و ارادة فردی در خلق فضاست، اما اینرابطه فردی از فضا باید بتواند تبدیل به یک رابطه جمعی شود و تعمیم پیداکند. بهعبارت دیگر تولید فضا در معماری تولیدی فردی است که باید به تولیداجتماعی و جمعی تبدیل شود. شهرسازی( و نه البته تنها شهرسازی) یکی از مظاهراین تولید جمعی است. در دورههای جدید یعنی بعد از صنعتی شدن، معماری رابه مثابه پدیدهای شخصی با تولید اجتماعی میبینیم. بنابراین باید قاعدهایمنطقی بین معماری و شهرسازی برقرار باشد که در شکل آرمانی و ایدهآلاشبتواند خلاقیت فردی و هنری معمار را تبدیل به خلاقیت اجتماعی و جمعی کند. مشکل اساسی معماری این قرن ایران نیز در همین نکته است، یعنی اینکه اینرابطه منطقی و عقلانی چندان وجود نداشته است. ما هر چند معماریای داشتهایم که در شکل فردی و در بیان خلاقیتهای هنری گاه بسیار تحسین برانگیز بودهاست، اما با این حال نتوانسته از شکل فردی به شکل تولید جمعی فضا تبدیلشود بنابراین آنچه را عموما به مثابه نقاط برجسته معماری معاصر ایران از 1320 تا 1357 عنوان می کنند عموما دارای همین خصوصیت یا همین کمبود نیز بودهاند و موفقیتدر آنها بیشتر از جنبه زیباشناحتی محض مطرح شده است تا از جنبه جامعه شناختی وانسان شناختی.
دوره 1300 تا 1357 با نابرابری ها و تفاوت های اجتماعی زیادیدر محیط معماری همراه است. از 1300 تا 1320 حکومتی متقدر و مستبد حاکم است کهبر شهرسازی و معماری اثر میگذارد. بعد از شهریور 1320 یعنی ابتدای پهلویدوم هنوز حکومتی استبدادی برقرار نیست و نوعی دمکراسی سست که کمابیش تاپس از کودتای 1332 و تا اوایل دهه 40 که محمدرضاشاه با اتکا به درآمدهاینفتی به سمت ایجاد دولتی قدرتمند حرکت میکند بهوجود میآید که تأثیر زیادیبر شکلگیری انقلاب دارد. به این ترتیب دورة1320 تا 1340 تفاوت زیادی بادوره آخر پهلوی دوم (1340 تا 1357) دارد. از 1340 به بعد شاهد هدایت تمرکزیافتهای هستیم که ناشی از تمرکز دولت و برپایی استبداد به شکل جدیداست.
تأثیر دانشکدههای معماری بر معماری ایرانیچه بود؟
اصولاً به وجود آمدن دانشکده و نهاد آموزشی مدرن معماری را درپارادایمی قرار میدهد که ویژگی شکل جدید آن توجه به علم است. روی کارآمدن دولت ملی یا دولت - ملت در ایران در ابتدای قرن باوجود شکلاستبدادیاش و شاید به دلیل قدرتی که از این مسیر میگیرد، مجموعهای ازساختارهای مدرن را ایجاد میکند که نقش تعیینکنندهای در شکلگیری معماریاین دوره دارد. یکی از این ساختارها، پارادایم علمی است که براساس آنعلم در شکل جدیدش، کاملاً از غرب گرفته شده است. در این شیوه معماری مثلخیلی از شاخههای دیگر علمی در دانشگاه تدریس میشود و رشتهای تخصصی استکه افراد باید در فرآیندی شخصی به آن وارد شوند و پس از طی مبانی تئوریک ونظری براساس روشهای علمی باید نتایج به آزمایش گذاشته شده را تعمیمدهند. درحالی که در شیوه سنتی، معمار بیشتر با فضای فیزیکی سر و کار داشتاین شیوه آموزش با شیوه سنتی آموزش معماری تفاوت بسیار داشت. از این روتأثیر دانشکدههای معماری بر معماری ایران کاملا آشکار است. معمارانفارغالتحصیل دانشگاه از برخی جهات نسبت به معماران دوره قبل خود برتریدارند و از جهاتی نسبت به آنها دارای ضعف هستند. درواقع معمارانی که بهاین ترتیب، تربیت میشوند به لحاظ تجربه در سطح پایینتری از معمارانسنتی آن زمان قرار دارند به دلیل اینکه معمار سنتی با گذشتن از یک تجربهکاملاً عملی و درازمدت که حاصل کار با استاد معمار بود، به تبع دریافتدقیقتر و روشنتر و غنیتری از شرایط تولید فیزیکی فضا داشت. همینطور حضورکاملاً متداوم در جامعه سبب میشد با مردم و ساختارهای اجتماعی رابطهنزدیکی داشته باشند و بتواند آن را در تولید فضا تأثیر دهد. در حالی که معمارجدیدی که از دانشکده خارج میشد تجربه کمی داشت و بهتدریج باید این کمبودرا در خود رفع می کرد و البته این تجربه اندوزی هم همیشه از آن غنا و عمقیبرخوردار نبود که در معماری سنتی شاهد بودیم. درنتیجه بسیاری از این افرادتبدیل به معماران متوسط یا سطح پایینی میشدند که صرفاً یک شکل و فرم ازفضا را تولید و باز تولید میکردند و به تولید تجاری فضا رو میآوردند و به تبعهمه ارزش معماری در مقام خلاقیت هنری و فکری در کارهایشان از بین میرفت. اما در عین حال این معماران نقاط قوتی هم نسبت به معماران سنتی داشتندنقطة قوت در ایشان دیدگاه نظری آنها بود. بسیاری از این معماران چوندرون یک پارادایم علمی مشخص و گسترده تربیت میشدند، واجد قدرت مستقلی دردیدگاههای نظریشان بودند. برخی توانستند با تجزیه و تحلیل معماری و ایجادشرایط آن تألیفات و پژوهشهای مهمی انجام دهند. بهعنوان مثال با استفادهاز متدلوژی علمی معماری غربی توانستند روی اشکال اقلیمی ایران و دلایلعمیق شکلگیری معماری سنتی مطالعه کنند و اشکال جدیدی در فرم و شکلمعماری ایران بهوجود آورند. حاصل این پژوهشها معماریهای تلفیقی است کهبه موقعیت اقلیمی و اجتماعی در ایران توجه کرده و با ترکیب زیباشناسیسنتی و مدرن آثار برجستهای برجای گذاشته است.
فکر میکنم که ایننقطه قدرتی بود که باید تقویت میشد. این قابلیت هنوز در خیلی از دانشکدههاباقی است. ایجاد دانشکدههای معماری سبب شد، نسل گستردهای از معماران وشهرسازان بهوجود آید که پتانسیل بالایی دارند، حتی اگر جامعه به علت برخیشرایط نتوانسته از آنها به خوبی استفاده کند. در مجموع شاید بتوان گفتایجاد دانشکدهها تأثیر بسیار مثبتی بر معماری داشته است.
گرایشهای مهم معماری در دوره 1320 تا 1357را در ایران به چند گروه میتوان طبقهبندی کرد؟
اگر خواسته باشیم از همانتقسیم بندی ابتدای گفتگو حرکت کنیم می توانم در وهله اول به گرایشهای سالهای 1300-1320 اشاره کنم. در این دوره دولت قدرتمداری حاکم است و بهرغمسرمایه محدودی که دارد، آن را به شکل خاصی بهکار میگیرد. این شکل خاصکه از الزامات تأسیس یک دولت تمرکز یافته است باعث ساخت و سازها درحوزههای مشخصی میشود. بهطور مثال ساخت و سازها در این دوره بیشتر درنقاط کلیدی مثل دانشگاه، راهآهن، بنادر و شبکههای حمل و نقل انجاممیشود که هدف از آن ایجاد فضاهای مورد نیاز برای دولت مرکزی است. دولتبه فضایی نیاز دارد که بتواند در آن مستقر شود. درنتیجه سرمایههای محدود رابه شکل متمرکزی صرف ساخت مراکز کاملاً مشخصی میکند که قدرت را تثبیت کند. این بناها از لحاظ شکل تحتتأثیر معماری غالب آن دوره (بین دو جنگ جهانی) یعنی معماری نئوکلاسیسم است. بناهای ساخته شده در این دوره ترکیبی ازمعماری آلمانی کلاسیک و معماری فاشیستی در همین کشور است (معماری فاشیستی بابه قدرت رسیدن فاشیستها در آلمان (1933) شروع شد و تا جنگ جهانی دومادامه یافت که با بخش اعظمی از دوره حکومت رضاشاه همزمان است). بعضی ازساخت و سازها اصولاً توسط معماران و مهندسان آلمانی انجام می شد. در ایندوره معماری هنوز نه قالب معماری شهری (شهرسازی) را دارد و نه چندان بهساخت و سازهای عمومی و مسکونی راه پیدا کرده است. بنابراین مفهوم شهرسازیغایب است. اگرچه ساخت و سازهایی که دولت بر آنها نظارت دارد کماکانادامه مییابد. در این دوره ساخت و سازهای صنعتی هم بسیار رشد میکند.
دردوره دوم یعنی 1320 - 1340 ما با بحران عمومیای روبهرو هستیم که ماهیتاًسیاسی است. درواقع آن دولت مرکزی که رضاشاه بهوجود آورده بود بعد ازاشغال ایران دچار ضعف میشود. اگرچه کل ساختار دولت از بین نمیرود اماکاملاً تضعیف میشود. این دولت پیش از هر چیز توان خود را برای حفظ خودبهکار میگیرد و کمتر به سیاست عمرانی و معماری میاندیشد. درواقع بین 1320تا 1340 نوعی خلا داریم که به تبع با ساخت و سازهای بینظم و سستبهوسیله خود مردم پر میشود. در این دوران تهران و برخی شهرهای بزرگ بهصورت قطبهای جاذب صنعتی شروع به جذب جمعیتهای غیرشهری میکنند. درنتیجهورود این جمعیتهای غیرشهری نوعی بینظمی عمومی در شهرها بهوجود آورد و یکقشر بزرگ کارگری در کنار قشر فقیری که در حال بزرگ شدن است شکل میگیرد. طبقه متوسط هم هنوز در نطفه است و نتوانسته امکاناتی بهوجود آورد که خودرا تثبیت کند و تشخص ویژهای به خود بدهد.
سرانجام در دوره سوم 1340 تا 1357،در عین قدرتیابی مجدد دولت شاهد برخی اقدامات محدودی در آزادسازیفضای جامعه هستیم، دولت تلاش میکند تا ضربة ناشی از کودتا و چرخش مجدد بهسوی استبداد حاصل از آن را تا اندازهای تعدیل کند. دولت محمدرضاشاه بهسوی یک دولتی استبدادی پیش میرود که کاملاً قدرتمدار است. ورود درآمدهاینفتی این جریان را به شکل فزایندهای تشدید میکند. این درآمدها سببافزایش جذابیت شهرها میشود. این جذابیت بیشتر از آن ناشی از صنعتی شدنباشد، ناشی از سرریز ثروت کلان به شهرها است. به همین دلیل قشر غیرمولد بهدنبال مشاغل کاذب به شهرها روی میآورند ثروتها آنقدر زیاد است که هرکسصرفاً با ورود به شهر، انتظار داشته باشد بخشی از آن را بهدست آورد. طبقهمتوسط نیز بزرگ میشود اقشاری ردههای پایین طبقه متوسط مثل کارمندان ردهپایین و فرهنگیان بهسرعت شروع به رشد میکنند و میزان توقعات آنها افزایشمییابد و چون برآورده نمیشود؛ یکی از دلایل انقلاب 1357 را فراهم میآورد. رشد سریع طبقه متوسط و رشد انتظارات مادی و سیاسی تبلور فضایی دارد که درساخت و سازهای شهری مشهود است. بینظمی شکل شهرها نمونة آن است. به دلیلبرخورداری این طبقه از امکانات مالی و تمایل آن به دگرگونی شیوه و فضایزندگی خود موجب رواج نوعی ساخت و ساز شمی شود. سلایق گوناگون و فرهنگهایقومی متفاوت در جاهای مختلف شهر تبلور فضایی مییابد و این سنت که هرکسخانه خود را به شکلی که میخواهد بنا کند، را رواج میدهد. نتیجه استفادهبینظم از معماری، نوعی معماری بیهویت رایج میشود که اگرچه اجزایبیهویت نیست ولی در مجموع هیچگونه نظامی ندارد. انواع و اقسام ساختمانهااز مجتمعهای مسکونی گرفته تا خانههای ویلایی را میبینیم که هرکدام ازیک نوع معماری تبیعیت میکند و به مقطعی از تاریخ معماری دنیا تعلق دارد. شهرها ما به پهنههای کاملاً ناهمگنی از تکههای کنار هم چیده شده تبدیلمیشوند که هر تکه سبک متفاوتی دارد. معماران دخالت زیادی در این قضیهداشتهاند، خود معماران از اقشار طبقه متوسط هستند که ثروت زیادی هم بهدستمیآورند. در عین حال شبه معماران هم وارد بازار کار میشوند. از طرفیسرمایه آنقدر زیاد است که پاسخگویی به آن از عهده معماران تحصیل کرده،خارج است. بنابراین قشر بزرگی از کسانی که به اصطلاح “بساز و بفروش“ نام میگیرند و گاه ممکن است معمار هم باشند، رشد میکند و وارد بازار کار میشود. بسیاری از اینها کسانی هستند که وارد این بازار شکوفا شدهاند تا صرفاً حداکثرسود را در سریعترین زمان از طریق ساخت و سازهای شهری بهدست آورند و بهتبع از هر چیزی که به دستشان بیاید برای تسریع کار خود استفاده می کنند. چیزیکه در اینجا بیشتر مورد نظر است، سلایق شخصی آدمهایی است که میخواهند دراین ساختمانها زندگی کنند. در کنار این ساخت و سازهای آنارشیستی و دولت وقدرت مرکزی هم با تزریق سرمایههای بزرگ تبدیل به یکی از مشتریهای اینساخت و سازها می شود و خود بینظمی بیشتری ایجاد می کند. اگرچه دولت گاه باکمک گروهی از معماران برجسته باعث میشود، الگوها و ساختهای انفرادیبهوجود آید که میتوان گفت نمونههایی ارزشمند از معماری هستند. اما هیچیکاز اینها تعمیم پیدا نمیکند و صرفاً در همان شکل انفرادی باقی میماند. بنابراین نقش دولت از این لحاظ بسیار منفی است با این حال نمیتوانیمانکار کنیم که سالهای دهه چهل و پنجاه به لحاظ ورود سیستمهایبرنامهریزی واجد نوعی عقلانیت است. در همین سالهاست که سیستمهایبرنامهریزی شده به شکل علمی به صورت گسترده وارد ایران میشود. از جملهاقدامات مثبت این دوره بهکارگیری الگوهای اقتباس شده از شیوههایبرنامهریزی شهری کشورهای اروپایی است که با شکلگیری پهنه سرزمین بر اساسمحور تهران مقابله میکند و در پی آن، ساختارهای شهری کشور از استوار شدن برساختار تک قطبی شهر تهران خارج شده و بهصورت چند قطبی در می آید. در نتیجهکلانشهرهایی مثل مشهد، اهواز، شیراز، اصفهان و تبریز در اطراف خود همقطبهای جاذب سرمایه و جمعیت بهوجود می آورند. امروزه به همین دلیل امروزخوشبختانه به جای یک ابرشهر بزرگ به نام تهران، چندین کلان شهر داریم کهتا حدی جمعیت را تقسیم میکنند و این تا اندازه زیادی مدیون کارشناسان ومتخصصانی است که با روشنبینی و آیندهنگری توانستند، بخشی از سرمایههایدولت در آن سالها و در این
پيش درآمدي بر هزاره سوم از زبان دکتر داراب دیبا استاد دانشکده هنرهای زیبادانشگاه تهران
دکتر داراب دیبا
معمار، طراح و نقاش
دکترای هنر ، معماری و شهرسازی
عضو هیات علمی دانشگاه تهران دانشکده هنرهای زیبا از سال 1348
کارشناس وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارت مسکن و شهرسازی
برگزارکننده نمایشگاههای انفرادی و جمعی در ایران و خارج از کشور ، در زمینه نقاشی ، عکاسی و معماری
عضو موسس دفتر طراحی و مطالعات معماری
استاد مدعو دانشگاه های ام . آی . تی ( M.I.T ) هاروارد امریکا و دانشکده هنرهای زیبا پاریس ( بوزار )
کارشناس بین المللی مطالعات و ارزیابی هنر و معماری معاصر کشورهای اسلامی
صاحب تالیفات متعدد به زبان فارسی ، انگلیسی و فرانسه از جمله کتاب های ( طبیعت و هنر ) ( مساجد معاصر کشورهای اسلامی ) و ( نگاهی به مهندسی و معماری معاصر ایران )
همچنین از جمله تالیفات دیگر او می توان به کتاب های ا صول طراحی معماری ( وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1370-1365 ) مساجد معاصر کشورهای اسلامی ( انتشارات آکادمی لندن 1373)
نگاهی به مهندسی و معماری معاصر ایران ( وزارت مسکن و شهرسازی 1377 ) و خانه های سنتی اصفهان ( دانشکده معماری پاریس بلویل 2000 ) اشاره نمود .
عضو هیات تحریریه مجله علمی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و مجله معماری و شهرسازی
عضو رابط هیات تحریریه مجله آرشیتکتور دوژوردوئی (پاریس ) و مجله معمار ( لندن )
دكتر وحيد قباديان در همايش " معماري و شهرسازي كشور" در دانشگاه آزاد اسلامي شهركرد گفت: برج ميدان آزادي تهران بهترين نماد " نوگرايي " معماري معاصر ايران است.سازه برج ميدان آزادي نماد ايران پيش از اسلام و پس از اسلام را به نمايش گذاشته است
استاد دانشگاه شهيد بهشتي تهران افزود: معماري برج آزادي تهران تقليدي نيست و ايرانيت،كالبد اين برج و اسلاميت،تزئين برج آزادي است
وی معتقد است:معماري ورزشگاه آزادي تهران نيز كه توسط شركت SOMشيكاگو آمريكا ساخته شده از نوع معماري " مدرن متعالي " ميباشد
به گفته وي، معماري در ايران به سه نوع سنتي، تلفيقي و مدرن در سه دوره صفويه و قاجار، پهلوي و دوره پس از جمهوري اسلامي ختم ميشود
وي تصريح كرد: معماري ايران در حال حاضر فقط داراي شكل است و از نظر مفهومي دچار بحران شده است
قباديان افزود:معماري ايران هم اكنون معماري " باليوودي " است، كه از غرب تقليد ميكند . معماري امروزایران ، منبع الهامش در بطن خودش نيست و منبع الهام آن از كشورهاي در حال توسعه و غربي گرفته شده است.
تاریخچه ای از برج آزادی:
تاریخچه برج آزادی به سال 1345 شمسی بر می گردد . در این سال طرح یک نماد معرف ایران بین معماران ایرانی به مسابقه گذاشته می شود و در نهایت طرح مهندس حسین امانت ، بیست و شش ساله و فارغ التحصیل دانشگاه تهران برنده و برای ساخت انتخاب می شود.
عملیات بنا برج آزادی در یازدهم آبان 1348 شمسی آغاز می شود و پس از بیست و هشت ماه کار ، در 24 دیماه 1350 با نام برج شهیاد به بهره برداری میرسید.
معماری برج آزادی تلفیقی از معماری دوران هخامنشی، ساسانی و اسلامی است. این بنای سه طبقه چهار آسانسور و دو راه پله و 286 پلکان دارد. در محوطه زیرین آزادی چندین سالن نمایش، نگار خانه ، کتابخانه ، موزه و...قرار دارد .
طول این بنا 63 متر ، ارتفاع آن از سطح زمین 45 و ارتفاع از کف موزه 5 متر است .
با وجود همه پيچيدگيهاي مفهوم هويت وتلقي هاي متفاوت صاحبنظران از آن، بركسي پوشيدهنيست درمعماري معاصرايران، اين واژه دچاربحران گشته وبصورت مفهومي انتزاعي درآمدهاست. رنگ باختن مفهوم هويت،مختص حوزه معماري نميباشد،همچنانكه اين ضعف درحوزه هايمختلف فرهنگي ، اجتماعي،ملي وغيره مشهودميباشد.
آوازه ايران درمعماري جهانآن چنان طنين افكنده كه تاريخ معماري جهان خودراوامدار آن مي داند.ازبناي زيگوراتچغازنبيل كه درحدود 1250 سال قبل ازميلادمسيح بناشده، تااكنون بيش ازسه هزارسال ميگذرد. آنچنانكه دركتابها آمده ،به عنوان تمدني بزرگ وباشكوه ازپيشتازان علم وفرهنگوهنربوده ايم.دانشمندان بزرگي چون ابوعلي سينا،ابوريحان بيروني و ... دراين سرزمينزيسته اندوحاصل رنج خودرابه جهانيان عرضه داشته اند. معماران گمنام ايران چنان روحيدركالبدمعماري ايران دميده اندكه گويي پاسارگادونقش جهان بانفس آنهازنده است. گوييآنها روح ابدي خودرادرمعماري به يادگارگذاشته اند.
امااينك ماكجائيم؟
چقدربه تاريخ وهويت خودوفاداربوده ايم؟ آيامسير آنهاراادامه داده وتلاشهايشان رابهثمرنشانده ايم يا آنچنان ازقله شكوه فروافتاده ايم كه توان نگاه كردن بربلندايتاريخ خودرانداريم؟ شايددرميانه راه،بلاتكليف وسرگردان ازحركت بازايستاده ايمتادستي از آسمان راه رابرمابنمايد. نام معماري معاصرايران برگ كدامين كتابرابه نام خود آذين بسته است؟ مفاهيم سنتي خودراچقدربه جهانيان عرضه كرده ايمتادرعرصه جهاني گمنام نمانيم؟ غيراينست كه به تاريخ خودوامداريم؟براستي مشكل كجاست؟چرادرعرصه اي كه پيشتازبوديم، اكنون ته قافله ايستاده ونظاره گرشده ايم تاديگرانراه رابه مانشان دهند؟ آيامدرن زيستن، به معناي فراموشي خود،عاري شدن ازماهيت وجوديودنباله روي ازديگران است؟
بحث درموردمعماري معاصرايران، اغلبباموضوع نسبت باتاريخ وسيرتكاملي آن همراه شده است.اكثرصاحبنظران هويت رامفهوميمتغيروشناورمي دانندكه درگذرزمان ودربازخوردباعوامل مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسيو... شكل مي گيرد. بررسي سيرتكاملي اين مفهوم درمعماري ايران، به عنوان يكيازكليدهاي اصلي راه گشاي امروز مامي باشد.
قبل ازوروداسلام به ايران،معماريايران تحت تاثيرشرايط مختلف سياسي، فرهنگي، مذهبي داراي مولفه هاومفاهيم عميقومنحصربفردي بودكه ماندگاري آن حكايت ازپايداري اين الگوهادرگذرزمان بوده است. باوروداسلام اين مفاهيم به صورتي كاملا هوشمندانه وقاعده مندتوسط معمارانوانديشمندان بااصول متعالي دين اسلام پيوندخورد. اين تلفيق سبب تعالي اصول، مبانيوشكل گيري نوعي معماري هوشمندانه گرديدكه افزون برتكامل هويت معماري ايران، چهره ايماندگار به آن داد.
بررسي وتحليل عناصروالگوهاي تاريخي معماري ايران، نشانميدهدكه اين مفاهيم اگرچه هريك دردوره معيني ازتاريخ اين سرزمين خلق شده اند، لكنباحضورممتددردوره هاي بعدي، تكامل وپالايش يافته وداراي هويتي مستقل اززمان گشتهومفهوم عامي راازيك الگوي معماري ارائه مي دهند كه شان تجريدي يافته ودارايتصويرذهني وبارعاطفي است. شايدبه همين دليل است كه درزمان حضوردرچنين فضائي، جايگاهوشان خودرابه مراتب بيشترازآنچه كه هست احساس مي كنيم.
چهشد؟
اكثرصاحبنظران، آغازدوره معماري معاصرايران راسال 1920 مصادف بادورانپهلوي اول مي دانند. بسياري ازرخدادهاي اين دوره دررابطه بادوران حكومت قبل يعنيحكومت قاجارقابل توضيح وتبيين است.
درآغازسده نوزدهم ( دوره قاجار ) ايرانازاقتصادجهاني كاملا بركناروجدابود. براثربحران وشكافهاي مختلف سياسي، اقتصاديواجتماعي درپايان سده نوزدهم اوضاع به گونه اي شكل گرفت كه ايران درمسيرادغام شبكهاروپائي تجارت بين الملل قرارگرفت وهمين امرزمينه نفوذ اقتصادي غرب راهموارساخت وبهتبع آن آشفتگيهاي شديداجتماعي پديد آمد. درچنين شرايطي حكومت پهلوي شكلگرفت.
دوره پهلوي آغازارتباط مستمر باغرب وايجادنهادهاي اجتماعي وعلمي وآغازتمدني به ظاهرصنعتي ومدرن بود. رشدسريع صنعت وواردات وارتباط تنگاتنگ علمي وفرهنگيباغرب، ايجادساختارهاي جديداجتماعي به دليل مهاجرت مردم، زمينه سازشكل گيريعناصرجديدي درمعماري گرديدكه سبب تغييرچهره مراكز شهري گرديد. تغييرشيوه هاي زندگي،ارتباطات انساني، مناسبات شغلي وخلاصه بسياري ازعملكردهاي اجتماعي، نيازهاي جديديرافراهم كردكه راه حل هاي مناسبي رادرحوزه هاي مختلف ازجمله معماري وشهرسازي ميطلبيد. به ظاهرهمه مشكلات معماري ازاين زمان شكل مي گيرد
تاريخ نگاري معماري به طور عام به معني پردازش و تدوين آثار تاريخي به روش علميو انتقادي است. بحث در مورد اين ديسيپلين و مباني آن كاري بسيار دشوار است، زيراتاريخ نگاري نه تنها به بررسي وقايع و پديده هايي مي پردازد كه مرتبا" به لحاظمفهوم و جنسيت در حال تغيير هستند بلكه خود نيز مقوله اي است تاريخي كه روش شناسيآن مشمول دو متغير «ناهمزماني» و «در زماني» است مسيله مهم ديگر شناسايي ساختارپيچيده ارتباط مطالعات متدولوژيك علمي و بررسي هاي انتقادي در امر تاريخ نگاري است. در هر حال بايد اذعان داشت كه تاريخ نگاري از مرحله ابتدايي گزينش دانسته ها تامراحل پيشرفته و خطير قضاوت در مورد ارزش آثار معماري همواره به نقد مربوط مي شود. تاريخ نگاري نه تنها وظيفه تاريخي كردن پديده هاي معماري را به عهده دارد بلكهنيازمند است به طور سيستماتيك مباني خود را مورد بررسي انتقادي قرار داده و اينديسيپلين را نيز مانند هر روند تاريخي ديگر متحول سازد. خصوصا" معماري معاصر بهدلايل پويايي، پيچيدگي، نزديكي زماني و خصوصا" ماهيت ضدتاريخي بخش مهمي از آن نيازخاصي به بررسي انتقادي دارد. از طرف ديگر نقد نيز به معني درك ارتباط حساس پديده هابا ظرف تاريخي آنها (مكاني و زماني) است. پديده هايي كه بايد تحت ارزيابي مجدانه وبازنگري قرار گرفته ابهامات، ارزش ها، تناقضات، ديالكتيكهاي مخفي و دروني آنهاآشكار گرديده، كليه بار معنايي آنها استخراج شود. مشكل نقد نيز توجه كردن به متغيرتاريخي در قضاوت كارها از يك طرف و در نظرگيري تاريخي و بنابراين نسبي بودن هر نوعنقد از طرف ديگر است. تاريخ نگاري بدون نقد دقيق و چند بعدي پديده ها مبهم گرديدهبه كنار هم چيني برخي از وقايع و پديده ها تبديل مي شود. شناسايي تاريخ نگاري و نقدبه عنوان ديسيپلين هاي مرتبط به هم به معني پذيرش همزيستي مداوم پديده هاي حل نشدهو مبهم در درون تاريخ است. طبيعي است كه تاريخ نگاري و نقد همواره به مطالعه آثاريبرگزيده مي پردازند. تاريخ نگاري براي توصيف سير تحولي معماري به مطالعه آثاري ميپردازد كه داراي خصوصيات تعميم پذير بوده و همچنين داراي اصالت باشند. ارزش هايموفق را درون مجموعه آثار معماري نقد شناسايي و تعيين مي كند. نقد نيز به شناساييارزش هاي آثار برگزيده مي پردازد. ارزش هاي آثار برگزيده تنها در مطالعه اي تاريخيقابل رؤيت است. بسياري از آثار قديمي كه امروزه ممكن است حتي پيش پا افتاده جلوهكنند، درون متن تاريخي خود بسيار حايز اهميت مي گردند. تاريخ و نقد از هم جداييناپذير هستند زيرا هر دوي آنها يك هدف مشترك را دنبال ميكنند: «شناسايي اثر»قد به عنوان ابزار شناسايي و ارزش گذاري بر آثار و پديده ها ارزشي كاربرديدارد و مي توان ادعا كرد كه «حقيقت» نقد در جنبه كاربردي آن مستتر است. بازسازيوقايع از طريق كنار هم قرار دادن، مقايسه و مربوط ساختن دانسته ها به يكديگر ازآنجايي مي تواند اهميت يابد كه از آن بتوان دلايل مخفي انتخاب هاي معمارانه را كشفنمود. كاربردي نقد در متن فرهنگي خود بعدي جديد مي يابد. ارزش گذاري هاي منتقد وقضاوت هاي وي در فضايي مجرد صورت نمي پذيرد . ارزش فرهنگي نقد معماري عمدتا" به نقشمؤثر آن در فرهنگ عمومي جامعه مربوط مي شود. نقد بنابراين داراي رسالتي فرهنگي استو قضاوت هاي آن به طور آگاهانه از درك شرايط تاريخي ديسيپلين معماري تأثير ميپذيرند. براي مثال در دوران تحولات فرهنگي نقد مي تواند به تشويق گرايشهاي نو وضديت با محافظه كاري و اپورتونيسم بپردازد و در مرحله بعدي به اصلاح همان گرايشهابا نكته سنجي و خرده بيني مشغول شود. نقد با انرژي حاصله از عمل تغيير ارزشها،جريان معماري را ايجاد مي كند. خصوصيت دوگانه نقد از يك طرف اسطوره زدايي از معماريو تاريخي كردن پديده هايي است كه ممكن است مطلق و همواره معتبر به نظر آيند و ازطرف ديگر ارزش گذاري بر پديده هايي است كه خارج از ظرف مكاني و زماني خود معني نمييابند. اگر چه پديده زمان در نقد اهميتي انكارناپذيري دارد ليكن شناسايي مشخصه هايحقيقي زمان و اجتناب از سليقه هاي نوگرايانه بسيار دشوار است. ما در دوره انقلابفيگوراتيو زندگي مي كنيم. دوره اي كه در آن هيچ فرم يا تصوير حقيقت تلقي نشده ومرتبا" از تثبيت مفاهيم فيگوراتيو اجتناب مي شود. در اين ميان شناسايي حركت هاياصيل نياز به نوعي فاصله گيري تيوريك از ديسيپلين معماري دارد. تعيين ميزان اينفاصله از ديسيپلين معماري مي تواند در نقش اجتماعي منتقد بسيار مؤثر باشد، زيراچنان كه گفتيم نقد معماري با استفاده آگاهانه از محدوده اي مجاز چرخش زاويه ديد درقضاوت ها مي تواند در روند تحولي معماري به طور فعالانه شركت كند.
در رابطه با كاربري تاريخ نگاري سه نوع گرايش متمايز را مي توان تشخيص داد:
الف: آنهايي كه تاريخ معماري را يك ديسيپلين مستقل مي دانند و آن را نوعيمعلومات عمومي مفيد براي حرفه معماري تلقي ميكنند (گرايش آكادميك اغلب دانشگاهها) ب: آنهايي كه تاريخ را اصولا" مناسب براي تدريس نمي دانند (معلمان Bauhaus) ج:كساني كه تاريخ را منبع فرم ها و ايده هاي معماري مي دانند (كساني مانندRob Krire Aldo Rossi Giorgio Grassi و ...)
در حقيت هر سه برخورد مي توانند به طورهمزمان صحيح و يا غلط قضاوت شوند. ارتباط تاريخ معماري و حرفه معماري پديده پيچيدهاي است كه به ديالكتيك بين زاويه ديد تاريخ نگاري و نوع برداشت از تاريخ وابستهاست. براي مثال تاريخ نگاري كلاسيك و سبك شناسانه به دليل نكته بر جنبه زيباييشناختي و گذراي معماري نمي تواند به طور مستقيم به عمل طراحي معماري مربوط شود. نتيجه چنين ارتباطي اكلكتيسم تاريخ گرايانه است. تاريخ نگاري نشانه شناسانه (برايمثال آثار Chirstian Norberg Schivz ) كه عمل طراحي و عكس العمل انسانها در مقابلمعماري را از ديدگاه حسهاي ابتدايي و كم و بيش ثابت انسانها بررسي مي كند مي تواندبه صورت مستقيم تري در كار طراحي مورد توجه قرار گيرد.
2-2-روش تاريخ نگاري
ديسيپلين تاريخ معماري تنها به توصيف پديده ها و وقايع تاريخ منحصر نمي شود. تاريخ معماري ناگزير است به
انتخاب دانسته ها ،
منظم كردن آنها ،
ارزيابي،
تعبير،
جايگذاري دانسته ها درون مبتني جديد بپردازد.
-1-2-2يكي از مشكلاتبزرگ كار تاريخ نگاري حجم عظيم داده ها است. تشخيص فاكت هاي ضروري و مهم براي تاريخنگاري امري بسيار حساس است. تاريخ نگاري اگر چه طبيعتا" نمي تواند تمامي مطالبموجود را مورد بررسي قرار دهد ولي همچنين نمي تواند حقيقت را به صورت ناقص و مخدوشبيان كند. وظيفه مورخ نمايش تمامي حقيقت با بررسي و نمايش بخشي از واقعيت است. تكهكردن حقيقت و حذف بخشي از آن به دليل انعطاف ناپذير بودن متدولوژي يا ضعف مبانينظري يكي از خطرهاي عمده اي است كه تاريخ نگاري را تهديد مي كند. در انتخاب دانستههاي تاريخي شناسايي نقاط عطف و مفصل بنديهاي سير تحولات پديده ها بسيار مهم است. تاريخ معماري بسياري از موارد با پديده هايي سر و كار دارد كه به دليل قدمت ازجذابيت خاصي برخوردار هستند. نكته مهم اجتناب از ديدگاه «عتيقه شناسانه» است. دراين ديدگاه آثار تنها به دليل ارزش تاريخي، منحصر به فرد بودن و ناياب بودن اهميتمي يابند. ارزش گذاري معماري نمي تواند به برداشتهاي شخصي از آثاري كه كنجكاوي مارا جلب مي كنند محدود شود. انتخاب فاكت ها خصوصا" در مورد تاريخ تدوين نشده معماريمعاصر ايران بسيار دشوار است. گذشته از مشكل فني كمبود منابع، مورخ ناچار است بهجمع آوري عناصر مهم پروسه تاريخي پديده اي بپردازد كه سير تحولي و بنابراين مشخصهها و نقاط عطف آن هنوز بسيار مبهم هستند. انتخاب دانسته ها بنابراين در مراحل مختلفو بر اساس پيش فرضهايي صورت خواهند گرفت كه تدريجا" اصلاح مي شوند. جنسيت دانسته هاو شيوه انتخاب آنها در ارتباط مستقيمي است با نوع نگرش به تاريخ معماري اگر چه بيشاز اين گفتيم كه تاريخ معماري نمي تواند به بيان بخشي از حقيقت اكتفا كند، ليكن ازطرف ديگر نيز بايد پذيرفت كه به تعدادي زواياي ديد حقيقت هاي متفاوت يا جنبه هايمختلف يك حقيقت كلي وجود دارند. براي مثال دانسته هايي كه به ما اجازه مي دهندمعماري معاصر را از ديدگاه نشانه شناسانه بررسي كنيم با دانسته هايي كه در مطالعهاي اجتماعي - اقتصادي عملي صرفا" از معماري مفيد واقع مي شوند بسيار متفاوت هستند.
2-2-2-تنظيم دانسته ها كه ممكن است عملي صرفا" مكانيكي به نظر آيد درحقيقت كار فكري دشواري است كه نياز به بررسي انتقادي دارد. گذشته از نياز به تعيينمتدولوژي دسته بندي فاكت ها در رابطه با روش تحقيقي اتخاذ شده، نحوه كنار هم قراردادن دانسته ها مي تواند به دريافت قانونمندي هاي ناآشكار در سير تحولي معماري كمككند تنظيم دانسته ها عموما" به مهارتهاي فني متعددي نياز دارد. در اين مرحله مورخناگزير است بارها به مرحله قبل بازگشته مداركي را تكميل كند. در اين مرحله نكتهحساس ديگر توجه به همگن بودن فاكت هاي جمع آوري شده جهت تسهيل عمليات ارزيابي ومقايسه در مراحل بعدي است.
بقیه در ادامه مطلب..........................................................
معماری از تشکل تا تحول:
1- معماری در مرحله تشکل: معماری بدون معمار،معماری طبیعی، معماری جامعه بدوی
2- معماری مرحله تکامل: معماری متعین، معماری الگویی،معماری جامعه سنتی
3- معماری مرحله متحول: معماری نا متعین،معماری بدعت،معماری جامعه مدرن
آموزش:
الف)آموزش وحدت گرا:
1- آموزش سنتی: تجلی نا خودآگاه ارزشها
2- آموزش سنت گرا: نگاه بیرونی به سنت و بازنمایی آن
3- آموزش ایدئولوژیک: تجلی خود آگاه ارزش ها
ب) آموزش کثرت گرا:
1- آموزش بی گرایش: هرکس با عقیده خودش
2- آموزش پر گرایش: پیروی از سلیقه روز
که در مورد هر کدام از این موضاعات مفصلا بحث شد.از آموزش معماری در دانشکده بوزار فرانسه و باهاس آلمان تا معماری جامعه امروز.
درخت های بزرگ اطراف ساختمان ها با به جا گذاشتن آثار خود بر روی سطوح ساختمانها باعث می شوند نمای ساختمانها به مرور زمان رنگ سبز درختان را به خود گرفته و برای تمیز کردن آنها می بایست از ابزار تمیزکننده با فشارهای قوی استفاده شود، اما این عمل نیز باعث می شود پس از چند ماه در سطح ساختمان چسبندگی بیشتری ایجاد شود و سریع تر و راحت تر از قبل کثیفی ها را به خود جذب کنند در این گونه موارد نیز استفاده از با نانو پوشش های سنگ و چوب ضروری به نظر می رسد.
4-ماسه سنگ ها و بتن گازی
بتن گازی و ماسه سنگهایی که ساختار سفید رنگی دارند و اغلب در آتلیه ها و ایوان ها به کار می روند، کثیفی ها و چربی ها را جذب کرده و ظاهر آنها خیلی سریع به صورت نامطلوبی تغییرمی کند. در این شرایط استفاده ازتمیز کننده های بافشار بسیار قوی نیز کارساز نمی باشد. اما در صورت استفاده از نانو پوشش های سنگ و چوب در حالیکه به سطح اجازه تنفس داده می شود، باعث عدم نفوذ مواد به سطح می شوند، بدین ترتیب رنگ و ساختار اصلی سطح حفظ می شود.
5-کاشی ها و لوح های سنگی
استفاده از نانو پوشش های سنگ و چوب باعث می شوند ساختمانها همراه با باغچه ها و مجسمه های اطراف آن ها از تاثیرات محیطی محفوظ مانده و به مرور زمان در رنگ آنها تغییری ایجاد نشود.
بقیه در ادامه مطلب..................................................................................................................
دراین گونه اماکن (منازل قدیمی) معمولا از نمادهای فرهنگ ایرانی مانند: زیرزمین، آب انبار، حوض و آبنما و یا باغ و باغچه با کاربریهای مختلف، از چنان مهارت و ظرافتی استفاده شده است که حتی انسان شهرنشین را نیز به نوعی از تامین امکانات ضروری بی نیاز و از مواهب و جاذبه های طبیعی برخوردار می ساخته، به همین دلیل است که علی رغم گذشت سال ها از ساخت منازل قدیمی در تهران و شهرستان ها، اینگونه اماکن همچنان طراوت و شادابی خود را حفظ نموده و محیطی دلنشین و آرامش بخش را به ساکنین خود هدیه می دهند.
تفاوت معماری ایرانی اسلامی با معماری مدرن درحدی است که علی رغم ادعای دستیابی پژوهشگران این عرصه به فناوریهای نوین، بسیاری از ساختمانهای جدید بخصوص اماکن اداری (مانند ساختمان مجلس شورای اسلامی) معمولا دارای فضاهای متعدد غیر کاربردی (پرت)، تاریک، کسالت آور و غیر ضروری ناشی از طراحی های غیر اصولی بوده و در بسیاری از موارد هیچگونه ارتباط منطقی و سازگاری بین اجزاء و بخش های مختلف آن وجود ندارد و گاهی به هنگام بهره برداری در مواجهه با مسائلی مانند: ناهنجاریهای صوتی ناشی از انعکاس صدا، نور نامناسب و یا انتشار بوهای نامطبوع فاضلاب، موتورخانه شوفاژ و یا بوی پخت و پز مواد غذایی در فضای ساختمان و لرزش ناشی از تردد خودرو به داخل پارکینگ ساختمان یا لرزش و صدای مربوط به دستگاه هایی مانند موتور برق اضطراری یا موتورخانه شوفاژ، انجام برخی تغییرات بعدی در نقشه اجرا شده را اجتناب ناپذیر می نماید.
ورودی هر خانه ای به نوعی معرف دیگر قسمت های خانه است و از آنجایی که هر فرد در بدو ورود به خانه اولین چیزی که مشاهده می کند دکوراسیون ورودی است به همین دلیل از اهمیت زیادی برخوردار است و تا حد زیادی می تواند ذهنیت و برداشت اولیه افراد را در خصوص دیگر قسمت های خانه شکل دهد.
در خارج از خانه ممکن است هوا تاریک و سرد و خصمانه باشد، اما در داخل خانه محیطی گرم و روشن و آرام حکمفرماست. مژده ورود به چنین فضایی باید زمانی که فرد از فضای بیرون وارد خانه می شود به او داده شود و وی در بدو ورود آرامش بگیرید. اگر قرار باشد ورودی خانه نیز کم نور و سرد باشد فرد هنگام ورود هم چنان احساس رخوت و ناراحتی بیرون را به همراه خواهد داشت و هیچ احساس آرامشی به وی القا نمی شود و حتی اگر دیگر قسمت های خانه گرم و روشن باشد باز هم فرد به همان حالت باقی می ماند.
طیف وسیعی از کفپوش های مناسب برای ورودی خانه وجود دارد. برای مثال انواع سنگ ها از قبیل مرمر و کفپوش های چوبی، انواع کاشی ها، و سرامیک ها که بسته به سبک مورد نظر خواه سنتی و خواه مدرن می توانید یکی از ان ها را برای دکوراسیون ورودی خانه خود برگزینید.
فرش نیز یکی از کفپوش های قابل قبول برای ورودی است، اما اگر هم به استفاده از قالیچه در سایز بزرگ تر در ورودی تمایلی ندارید و کفپوش ورودی شما هر مصالحی که باشد حتما باید از پادری در جلوی در ورودی استفاده کنید تا از ورودی آلودگی به داخل خانه و دیگر قسمت های ورودی جلوگیری کنید.
نور نقش مهمی در ایجاد احساس ها و حالت های خوب در فضای ورودی خانه دارد. نوپردازی ورودی در عین روشن بودن باید دارای نوعی لطافت باشد تا وقتی فرد به عنوان مثال در تاریکی شب از بیرون وارد خانه می شود نور شدید چشم وی را آزار ندهد اما از روشنایی داخل لذت برده و به آرامش برسد. استفاده از آباژور در کنار یک نورپردازی سقفی می تواند ایده ال و مناسب باشد. شما می توانید برای زیبا کردن دکوراسیون ورودی از عناصری مثل مجسمه های زیبا و گلدان هایی از گل های تازه و زیبا استفاده کنید و با یک نورپردازی مناسب این عناصر زیبا را در فضا برجسته سازی نمایید.
نوع و تعداد اثاثیه ای که در فضای ورودی لازم است به مقدار زیادی به فضای موجود بستگی دارد. آنچه شما باید به آن توجه کنید این است که تمام وسایل از قبیل کت، پالتو، کفش، کلید، روزنامه و مجله باید برای خود جای مخصوص داشته باشند و از این رو قفسه های کتفی برای قرار دادن کفش، آویزها و چوب لباسی برای تن پوش ها، جاکلیدی و محفظه ای برای قرار دادن روزنامه ها را حتما برای دکوراسیون فضای ورودی در نظر بگیرید.این عناصر در واقع حداقل های دکوراسیون یک فضای ورودی هستند.
اگر به کت ها و پالتو ها را در آویزهایی با فضایی در بسته می آویزید باید توجه کنید که فضا دارای تهویه کافی باشد تا رطوبت لباس هایی که احتمالا به سبب باران خیس شده اند از بین برود و خشک شوند. آینه دیواری نیز یکی از عناصر بسیار مهم و ضروری در فضای ورودی است. زیرا هم فضا را بزرگتر نشان می دهد، به نورپردازی کمک کرده، و می توانید هنگام بیرون رفتن از خانه مرورری بر وضعیت ظاهری خود داشته باشد.
بسیاری از مردم، آثاری چون دیوار چین ، تاجمحل و تخت جمشید را به عنوان عجایب هفتگانهجهان میشناسند، اما این آثار که بسیار زیبا وکمنظیر هستند، در فهرست عجایب هفتگانه جهانقرار ندارند. فهرستی که در روزگار باستان تعیینشده و پس از آن نیز توسط باستانشناسان و هنرشناسان تایید شده است و جز عجایبهفتگانه هستند، به این شرح میباشد:
اهرام مصر، در مصر
باغهای معلق بابل، در عراق
مجسمه زئوس، در المپیا
معبد آرتمیس، در افسوس
مقبره ماسولوس، در هالیکارناسوس
مجسمه عظیم رودس، در یونان
برج دریایی اسکندریه، به در جزیره فاروس
هرم خوفو:
«هرم خوفو» بزرگترین هرم در بین اهرام مصر است. این بنا که قدیمیترین و بزرگترین بنا در بینعجایب هفتگانه میباشد، تنها بنایی است که درحال حاضر وجود دارد. هرم خوفو در 2600 سال قبل از میلاد ساختهشده است. این هرم بلندترین بنای ساخته دستبشر تا سال 1889 میباشد; از این رو این هرمجزو عجایب هفتگانه قرار گرفته است. بیشترسنگهای تشکیل دهنده این بنا، سنگهایعظیمی است که امروز تنها با تریلرهای بسیاربزرگ قابل حمل است. ارتفاع فعلی این هرم138 متر است.
رودس یونانی:
مجسمه عظیم الجثه رودس در یونان یکی دیگر ازعجایب زیبایی جهان بشمار میرود. ارتفاع اینمجسمه، یک شاهکار برجسته معماری بود کهبرروی جزیره رودسدر حدود 280 سال قبلاز میلاد ساخته شده بود. هیچکس نمیداند این مجسمه شبیه چه کسی بوده یا در کجا قرار داشته است. به گفته کارشناسانفرهنگی، احتمالا این مجسمه در نزدیکی در ورودی لنگرگاهی بنا شده بوده و پاهای مجسمهدر دو طرف قرار داشته است; بهطوری کهکشتیها از میان پاهای آن عبورمیکردهاند.باستانشناسان این مجسمه را جزو عجایب هفتگانهجهان قرار دادهاند.
آرتمیس ترک:
معبد آرتمیس در «افوسوس» ترکیه میباشد. اینبنا با داشتن 100 ستون مرمری زیبا که ارتفاع هرکدام از آنها به 15 متر میرسید، یکی از عجایبهفتگانه به حساب میآید. این معبد، فضایی را احاطه میکرد که تقریبا چند برابر وسعت آکروپلیس در آتن بود. در این معبد، حوادثزیادی اتفاق افتاده است. این بنا در 600 سالپیش از میلاد ساخته و در 550 سال پس از میلاددر آتش سوخت; سپس مجددا به صورت زیباتر وعظیمتر باز سازی شد. این بنا بار دیگر برای دومینبار دچار حریق شد.
زئوس یونانی:
مجسمه زئوس در المپیای یونان است و یکی ازعظیمترین مجسمههای جهان به شمار میرود.این اثر در450 سال قبل از میلاد توسط مجسمهساز معروفی به نام «فیدیاس» ساخته شد.ارتفاع مجسمه «زئوس» در حدود 12 متر است.«فیدیاس» با ساخت این مجسمه بلند میخواستاقتدار و نیرومندی زئوس را نشان دهد. مجسمهزئوس در معبد زئوس، 64 متر طول و 72 ستونبه سبک معماری قدیم یونانی دارد. مجسمه زئوسدر حدود 850 سال در این معبد قرار داشت. تاهنگامی که یونانی ها آن را به استانبول منتقلکردند. البته بعد از مدتی به آتش کشیده شد و ازبین رفت. عظمت و زیبایی این مجسمه سبب شدکه در فهرست عجایب هفتگانه قرار گیرد.
باغهای بابل:
باغهای معلق بابل در عراق یکی از بحثبرانگیزترین عجایب هفتگانهو بینظیرترینمعماریهای جهان به شمار میرود. البته عدهایاز باستانشناسان هنوز در وجود داشتن آن شکدارند. بعد از بدست آمدن اسناد اصلی وخرابههای برجا مانده از آن زمان، وجود داشتنآن ثابت شد. در این میان سوالی مطرح است کهاین باغهای معلق چرا ساخته شدند؟ درپاسخ بهاین سوال باید افزود که شاه «نبوکد» این بنایعجیب را برای خوشحال کردن همسرش در 6قرن قبل از میلاد ساخت. عدهای از تاریخ نگارانمیگویند: ملکه آشوری این باغ را برای تفریح وسرگرمی خود ساخته است.
ملکه هالیکارناسوس:
ارتفاع این مقبره مرمری به اندازه یک ساختمان 14 طبقه بود. ملکه «آرتمیسیا» فرمان ساخت اینمقبره را در هالیکار ناسوس برای همسرش در353 سال قبل از میلاد صادر کرد. ملکه این بنا رابرای قدردانی از همسرش ساخت و به این منظوربهترین هنرمندان و مجسمه سازان آن زمان را گرد آورد. ملکه آرتمیسیا دو سال پس از همسرشدرگذشت. جالب است که بدانید، شاه ماسولوسهم همسر آرتمیسیا بود و هم برادرش. این بنا درحدود 17 قرن پا بر جا بود و در 1400 سال پساز میلاد، در اثر زلزله فرو ریخت.
فانوس اسکندریه:
فانوس اسکندریه یکی از بزرگترین شاهکارهایروزگار باستان میباشد. ارتفاع آن بنا حداقل بهاندازه یک ساختمان 40 طبقه امروزی بود وبرای 16 قرن پا برجا بود. برخلاف 6 عجایب دیگر، فانوس اسکندریهاستفادههای عملی بسیار داشت. این بنا بهکشتیهای دریانوردی کمک میکرد که اسکلههارا به راحتی پیدا کنند و با ایمنی کامل داخل آنشوند. این اسکلت برای 1600 سال باقی ماند وارتفاع آن 180 متر و بلندترین ساختمان دنیابود، اما با ساخت «برج ایفل» در سال 1889،«ایفل» بلندترین برج دنیا نام گرفت.
معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد.
معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم :
1- معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها.
2- معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان .
در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد. الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است.
بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران. از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی.
صحـبت کردن در مـورد معـماری باستانی، بدون ایـنکـه نـمونه هایی از آن وجود داشتـه باشـد تـقـریـباً غـیـر مـمـکـن است. یکی از قـدیـمی ترین بـناهای کـشف شده در فلات ایران مربـوط می شود به بـنای رنگ شـده " زاغ تـپـه " در قـزوین. در تاریخ گـذشـته کـه مربوط می شود به قـرن هـفـتم و اوایل قـرن شـشم قـبل از میـلاد، بایـد بـسیار مورد رسیدگـی قـرار گـیرد که در آن زمان قـبل از تاریخ، چـگـونـه و با چـه وسائـلی این بـنا را آراستـه کـرده اند. از این بـنا بـرای جـمع شـدن و اجـتماعـات استـفاده مـی شده است.
در این بـنا از شومـیـنه برای گـرم کـردن ساخـتمان در فـصلهای سرد سال اسـتـفاده می شده است. هـمـچـنـین محـلی بـرای درست کردن کـباب داشـتـه است. هـمچـنـین این ساخـتمان دو محـل برای نگـهـداری ابزارها و وسائـل، بعـلاوه اتاقـی کـوچـک که از آن به عـنـوان نـشـیـمن استـفاده می کردند. دیـوارهـا بـوسـیله نـقاشـی از بـز کـوهـی تـزئـیـن شـده است. بـه احـتـمال خـیـلی زیـاد از این مـکـان برای انجـام مراستم مـذهـبـی خـود استـفاده می کـردنـد. تـپـه سـیالک در نـزدیکـی کاشان نـیـز یکی دیگـر از این مکـانهـای تـاریـخی است، که بـه قـرن شـشم و پـنجـم قـبل از مـیـلاد بـرمـی گـردد.
نمایی از معـبد چغـازنبـیل در خوزستان
اولین بار که مردم به منطقه سیالک رفـتـند، نمی دانستـند که چگـونه باید خانه ساخت، و زیر کـلبه هایی که با برگ درخـتان تهـیه شده بود زندگـی می کردند. اما بزودی آنهـا فرا گـرفـتـند که چگـونه با گـل، خشت خام درست کرده و مورد مصرف در خانه سازی قرار دهـند.
................ بقیه در ادامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه مطلب .........................
قرن حاضر در اغلب نقاط دنیا رشد و تغییرات بی سابقه ای را در معارف بشری و استاندارد سازی زندگی بشر شاهد بوده است.به جای اینکه این تحولات ، امکانات غنی در تعیین هویت به ما ارزانی دارد و به محیط اجتماعی با معنایی مبدل شود ، منتج به آثار جنبی غیر قابل پیش بینی و ناخوشایندی در کیفیات زندگی شده است..............
حدود 100 نفر از هنرمندان در ماه های نوامبر و دسامبر، این هتل زیبا را پدید می آورند. از یخ ها برای دکوراسیون و از برف ها برای استحکام ساختمان استفاده می شود. این مجموعه شامل هتل، کلیسا، رستوران و کافی شاپ می باشد.
در روستای کوچک جاکساواری در شمال سوئد و در 200 کیلومتری قطب شمال، بزرگترین هتل یخی جهان واقع شده است. متریال این هتل از برف و قالب های یخی تشکیل شده است.
هتل یخی توسط گروه "هنر و طراحی" اجرا شده است.
این هتل هرساله مورد بازبینی قرار می گیرد و بخش های تخریب شده مجددا بازسازی می شود. بقای این هتل متکی بر آب و هوای منطقه می باشد. هرساله حدود 4000تن یخ در ماه های مارس و آوریل از این رودخانه برداشت می شود.
حدود100 نفر از هنرمندان در ماه های نوامبر و دسامبر، این هتل زیبا را پدید می آورند. از یخ ها برای دکوراسیون و از برف ها برای استحکام ساختمان استفاده می شود. این مجموعه شامل هتل، کلیسا، رستوران و کافی شاپ می باشد.
اما در این میان، داستان چگونگی شکل گیری این هتل بسیار جالب می باشد. در سال1986، تعدادی مجسمه ساز ژاپنی به این روستا سفر کردند و با دیدن ویژگی های منطقه، پیشنهاد برپایی نمایشگاهی سالانه از مجسمه های یخی را ارائه دادند.
مدتی بعد در سال 2000، نمایشگاهی از مجسمه های یخی در این روستا برپا شد و با استقبال گسترده مردم از نقاط مختلف جهان مواجه گردید. هنگام شب و به علت تعداد بازدیدکننده، هیچ مکانی در شهر برای اقامت باقی نمانده بود و بنابر اجبار، بازدیدکنندگان، شب را در سالن نمایشگاه خوابیدند. ولی هنگام صبح تمامی آن ها از تجربه ای بی نظیر صحبت می کردند و این آغازی بود در شکل گیری بزرگترین هتل یخی جهان در سوئد.
تمامی وسایل و تجهیزات درون هتل از قطعات یخی ساخته شده است و به بازدیدکنندگانی که قصد اقامت در هتل را دارند، لباس و کیسه های خواب مخصوص که از پوست گوزن شمالی ساخته شده است، داده می شود. دمای درون اتاق ها در هنگام شب، گاهی به 37 درجه زیر صفر می رسد.
بقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه در ادامــــــــــــــــــــــه مــــــــــــــــــــــــــــــــطلب....................
معماري اکسپرسيونيست يک حرکت معمارانه بود که در شمال اروپا در دهه اول قرن بيستم به موازات هنر بصري و عملي اکپرسيونيست پيشرفت کرد.
عبارت "معماري اکسپرسيونيست براي اولين بار فعاليتهاي پيشرو(اوان گارد) هلندي و استراليايي وچکسلاواکي و دانمارکي را از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۴توصيف ميکند. تعريف مجدد بعدي اين عبارت بر ميگردد به ۱۹۰۵ و همچنين گسترش ان براي احاطه کردن بقيه اروپا. امروزه اين معني از خيلي مرزهاي دورتر گذشته تا به معماري هر زمان و مکاني که بعضي کيفيتهاي حرکت طبيعي برگردد مثل: تحريف,تکه تکه شدن يا ارتباط سخت و پرفشار احساسات.
اینمجتمع مسکونی که در ساحل رودخانه تایمز لندن و موزه تیت مدرن (Tate Modern) که از پر بازدید ترین موزه های دنیا به شمار می آید قرار گرفته، از شاختاری شش ضلعی فرم گرفته است.
مثل مرکز پامپیدو و خیلی دیگر از ساختمان ها که توسط ریچارد راجرز طراحی شده بودند، این چهار برج با بادبندهای عریان بیرونی از سازه ای نمایان برخوردارند که در نمای ساختمان دیاگریدی استیلی را شکل می دهند این اجزا وزن ساختمان را تحمل کرده و نیاز به گذاشتن دیوارهای حائل داخلی را از بین میبرند که در این صورت طبقات انعطاف پذیری را برای طراحی پلان ارائه می دهند.
مؤسسه صلح ايالات متحده در مرکز ملی Washangton Dc قرار گرفته است . اين مؤسسه در تقاطع خيابان 23وخيابان قانون اساسی به عنوان اولين ارگانی که فعاليت های روزانه خود را که شامل مديريت مبارزه بين المللی است پستيبانی می کند ، قرار گرفته است .
فضاهای برنامه ريزی شده شامل دفاتر اداری ، بايگانی تحقيقات ، کتابخانه ، مرکز کنفرانس و يک مرکز آموزشی می شود .يک سقف موج دار کروی دو فضای داخلی را پوشش می دهد که ديد کارکنان را به سوی رودخانه پوتوماک و بنای ياد بود لينکلن ، هدايت می کند .
ورودی مانند چترهائی با ساختار شبيه بال پرنده است که از فريم های فولادی تشکيل شده که توسط شيشه های سفيد شفاف محصور شده است .
گردشگری و سفر، ارتباطی ناگسستنی با صنعت حمل و نقل داشته و در این میان شاید نقش راه آهن و ایستگاه های قطار، بسیار بااهمیت باشد. نما و چهره ایستگاه قطار به همراه امکانات و تسهیلات رفاهی برای گردشگران و مسافران اهمیتی ویژه دارد.
این ایستگاه ها می توانند با وجود داشتن زیبایی ها و امکانات ویژه و طرح های خاص معماری، خود به مکانی دیدنی و قابل توجه تبدیل شوند. در گوشه و کنار این دنیا برخی از ایستگاه های قطار وجود دارد که به زیبایی محیط داخلی و بیرون ایستگاه بسیار توجه شده است و برای ساخت برخی از آنها از نقشه های پیچیده و شگفت انگیزی استفاده کرده اند که در کنار زیبایی از شکل و چهره ویژه نیز برخوردار هستند. در اینجا به ۱۰ ایستگاه زیبا و خاص دنیا به انتخاب سایت toptens پرداخته ایم.
مجموعه مبلمان شهري اجزاء و امكاناتي هستند كه با ويژگيهاي مختلف خود (مثل شكل، رنگ، تعدد يا فراواني، نوع مكانگيري مناسب و امثالهم) در ارتقاي كيفيت و كميت محيط، در ويژگيهاي بصري، در خدمت رساني به مردم و رفع نيازهاي مختلف آنها نقشي در خور توجه ايفا مينمايد. اهم اين ويژگيها و ضوابط مرتبط با اين مبلمانها تحت عناوين تابلوها، ايستگاهها، تجهيزات روشنايي، نيمكتها، ظروف زباله، كيوسكها و ... ارائه ميشوند.
ايستگاه اتوبوس و تاكسي
- كانالهاي آب بين پياده روها و محل ايستگاه بايد سرپوشيده باشد
- محل پهلو گيري اتوبوس های آزاد راه برای سوار و یا پیاده کردن مسافر و محل تاكسي های ویژه اتوبان به شهر، بايد بوسيله تورفتگي، تغيير آرايش با خط کشی لازم در كف مشخص گردد.
- در ايستگاهها بايد جايگاه نشستن با سرپناه ايجاد نمود.
به سایت معماری روز خوش آمدید،امیدوارم لحظات خوبی را در این سایت سپری کنید.
برای استفاده از تمامی امکانات در این سایت عضو شوید
در صورت تمایل برای نویسندگی در وبلاگ میتوانید در خواست خود را از طریق نظرات برای ما ارسال کنید تا شما هم به لیست نویسندگان معماری روز ملحق شوید
ایمیل سایت جهت ارتباط
Memarierooz@gmail.com
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
معماری روز و آدرس
memarierooz.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
طراح قالب
کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فانی پولی بوده و استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.
قدرت گرفته از : بلاگفا | ترجمه به بلاگفا توسط : ملودیوس. قالب سازگار با تمامی مرورگرهای موجود.